آروینآروین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

نوه گلم آروین

آموزش لگن

مامان دوست داره که شما زودتر از پمپرز گرفته بشی بنابراین میگه بعد از هر وعده غذا بنشونمت روی لگن .یکی دوبار نشستی وکارت رو انجام دادی ولی یکی دو روزه که جیش و پیپی میگی ولی وقتی میبرمت نمی کنی ومیخوای بلند شی وبعد کارت رو تو پمپرز میکنی. این هم تمرین لگن.     ...
2 ارديبهشت 1393

اولین عید نوروز شما

این هم اولین عید نوروزی که شما در جمع خانواده بودی.....اولین عیدت مبارک........ایشالا که صد تا بهار رو ببینی .وقتی برای خودت مردی شدی هر وقت یادت به من افتاد برام دعا کن ...پدر جونم یادت نره ...باشه پسرم!!!!هیچوقت خدا رو فراموش نکن ونمازت رو بخون وهر چی می خوای فقط از خدا بخواه ..و.هر کاری که خواستی شروع کنی انشاالا بگو....منم برات دعا میکنم که همیشه سلامت و سر بلند باشی........... .   در کنار سبزه هایی که براتون سبز کرده بودم ...
18 اسفند 1392

اولین مسافرت خارج از کشور

اولین سفر شما به خارج از کشور بود .همون سه ماهگی بودکه با هم رفتیم ترکیه من و شما. مامان بابا و پدر چون شما خیلی پسر خوبی بودی با وجودی که هوا سرد بود ولی نه خودت اذیت شدی ونه ما ...توی این سفر من وپدر جون ویزای آمریکا رو گرفتیم وقرار شد شش ماه دیگه بریم آمریکا پیش دایی بابک یعنی وقتی شما هشت ماهه میشدی واز اون موقع شما باید پیش بابا جون ومامان جون (مامان و بابای )بابا می موندی تا مامان از بیمارستان برگرده ...خیلی دلم برات تنگ میشد ولی مطمئن بودم که اونها خیلی خوب ازت مراقبت میکنن. فقط نگران بودم که وقتی بر میگشتم منو فراموش کرده باشی.....        همه رفتن بالای قلعه من وشما منتظرشون هستیم. ...
18 اسفند 1392

شما راه افتادین

بلاخره قبل از یلدا شما شکوفا شدی ودر سن یکسال وسه ماهگی کاملا" راه افتادی .وحالا من باید خودم رو آماده کنم تا برات جشن قدم بگیرم .به جای جشن دندون که نبودم ....... شب یلدا که خونه خاله مامان بود (خاله حشمت) شما وآبتین و فریناز برای خودتون دنیایی داشتین.البته پارسال که شما کوچولو تر بودی یلدا خونه خودمون بود.....
18 اسفند 1392

اولین برف

تقریبا" یه بیست  و دو روزی هست که نتونستم یادداشتی برات بزارم.......آخه شما زود زود مریض میشی..حالا این فاصله رو برات به ترتیب تعریف میکنم.این اولین برفی هست که شما دیدی .دایی سیامک برف شیره درست کرد وشما هم نشستی وداری امتحان میکنی   توی این فاصله جشن قدمی که قولش رو داده بودم برات گرفتم که عکسش رو تو یه پست جدا برات میزارم. یه اسهال واستفراغ شدید هم شدی که اون رو هم تو پست بعدی میگم برات ...
18 اسفند 1392

اولین نقاشی شما

این اولین نقاشی شماست .این روز ها خیلی علاقه داری چشم .چشم دو ابرو بکشی   طریقه گرفتن قلم   واین هم تلاش بی وقفه شما برای اینکه لوله خودکار رو سر جاش بزارین       ...
18 اسفند 1392
1