آروینآروین، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره

نوه گلم آروین

خاطرات ..قبل از تولد

1392/12/18 1:07
نویسنده : مادر جون
1,494 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خداوند رحمن و رحیم

یکی بود یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود.

 یه شب مامان وبابا با یه جعبه شیرینی توی دستاشون اومدن خونه ما.وقتی شیرینی رو باز کردیم و مناسبتش رو سوال کردیم گفتند که قراره خداوند بهشون یه نی نی بده ما همگی خیلی خوشحال شدیم ومامان سمانه رو بوسیدیم و مامان شدنش رو بهش تبریک گفتیم.آره عزیز دلم خدا قرار بود تو رو به ما بده از اون روز به بعد ما به این فکر بودیم که چیزهایی رو که شما لازم داری تهیه کنیم ومی خواستیم یه جشن بگیریم و بقیه رو هم تو شادیمون شریک کنیم.آره عزیزم شما هم وقتی بزرگ شدی ..                       یادت باشه شادی هاتو با بقیه قسمت کنی ....آفرین پسر خوبم 

روتختی 

این رو تختی رو خودم برات دوختم

واین هم کارت دعوت مهمان ها

کارت 

متن

 


سیسمونی آروین 

ارون 

این چیزایی هست که تهیه کردیم

کیک پوشکی 

اینم لباسها وکیک پوشکی

لوازم 

روتختی 2 

اینم روتختی که برای تخت و پارکت دوختم

گیفت 

و اینم گیفت مهمونا که خاله بی تا هم خیلی کمک کرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مهدی
7 مهر 92 19:37
با سلام.لطفا به سایت منم سر بزنید و از فروشگاه اینترنتی دیدن فرمایید و لذت ببرید و خرید کنید www.kharid-center.ir
مامان پارسا و پرهام
3 آذر 92 1:50
به به آفرین به این سلیقه بسیار زیبا