طرح یکماهه مامان
تقریبا" یک هفته از آمدن ما گذشته بود که مامان باید برای یک ماه میرفت طرح وهفته ای دو شب باید اونجا میموند .وبقیه هفته رو میتونست شب برگرده آخه دو ساعت بیشتر فاصله نداشت.بنابراین من وشما باید سه روز باهاش میرفتیم
اینجا جایی هست که من وشما باید میموندیم .پانسیونی بود داخل بیمارستان ما چند ساعتی با هم بودیم وشما راه رفتن رو تمرین میکردی تا مامان میومد. البته چون اونجا به محل کار بابا هم کمی نزدیک بود بعضی روزها بابا هم میومد پیشمون.آخه دلش برات تنگ میشد.چه بابای مهربونی....تو هم مثل بابا خیلی خوش اخلاق و مهربون هستی ..یادت باشه که همیشه همینطوری باشی.....باشه.......قول....
ما با هم بازی میکردیم
شما شیطونی میکردی
کتاب میخوندی
بازی میکردی
لوس می شدی
ناز میکردی
هوا میرفتی
آفتاب و نگاه میکردی
بی بی انیشتین نگاه میکردی
وخسته میشدی می خوابیدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی